صداهایی با فرکانس کمتر از هفدههزار هرتز
اولش چند نفر بودن، بعدش اون دوتای اصلی بقیه رو خوردن و هـــی بزرگتر شدن.یه مدتی گذشت تا یکیشون مثل یه گرگ بالغ که آب دهنش سرازیر شده باشه به سمت من که سرگرم صدای پرندهها بودم خیز برداره، اما من چون...
View Articleتو با دهان دریا
تو با لبهایت پلکتو با درد_ هِی که لب میزنی!من از دهان تو نگاهمن از دهان تو وَ تو از اشکدر شعاع کوچکی از چشمبا پلکهایم چیزی بگوتا باد از این پهلو بگیرد ـــدردو دست از طاق بادبان بیفتد...
View Articleوقتی درجهی صندلی از نود به صد وُ بیست میرسد
اینجاست که چراغها جفت جفت وَ در فاصلههای زمانی برابر ، بسته به سرعتِ عبورِ خطوطِ سفید بر سطح خیابان خاکستری از روی انحنای صورتم با نظمی که تنها از ارتش سربازان ماشینشده سر میزند یا انتظار سر زدنش...
View Articleرو ب راهـــــ
چراغچراچراغچراغ چرا را به راهِ راست میبردچرا رو به راه نیست میشود شد؟!نیست رو به راهِ پاپوشِ پا راه به خمیازه میرسدراه نیسترختِ راه بر درختِ در باد بد شُگوندرخت بر راهِ رختِ در باد میوزد...شاخه از...
View Articleسکوتِ پس از موج پس از سکوتِ موج
های هیاهوهایِ وامانده در نایهاکه با زخمِ فرسنگها سنگِ بر ساحلحرف از شمایلِ موج میزنید..نه تابِ تواتُر دارمنه با صدا بزنید مراکه صدا به صدا نمیرسد..!دریا از هجوم همین حرفهاست که سر میروداز سرِ...
View Articleرو ب رگها
در مغزِ استخوانِ من زنیست که در این میانِ وهم نمیماند در این میان که منم..! *و تاریکِ تابِ موهای اشافتاده بر پُشتِ بادپُشتِ باد خمیده برخمیدهباد افتاده برباریکِ تابِ کمرگاه اش...
View Articleشاعری که سکوتِ مرزها را در جغرافیای دیگری شکست
نگاهیبه زندگی و آثار تئوآنگلوپولوسبابک کریمی /میعاد عبدالباقی(این نوشته در تاریخ۱٦بهمن ۱۳۹۰در روزنامه شرق چاپ گردیده است) زندگی و آثاراولیهتئودوروس آنگلوپولوس در ۱٧آوریل ۱٩۳٥دیده به جهان گشود. ابتدا در...
View Articleسر به راهِ اسبها، وحشی شدن
یک رأس از خوابِ اسب را یکجا دیدهامکه یک اسب در تنام تکرار میشدمصیبت این بودبه عزای اشکهای شور نشستنتا سوت کشیدناز سوراخ گوشها وُ دماغ گرفته تا ...همیشه آوازِ اسبشیهه از آب در نمیآیدهِی...
View Articleبگذار رؤیایم را آغاز کنم*
نگاهی به سینمای بندیک فلیگوف، با تمرکز بر فیلمِ «زهدان»بابک کریمی / میعاد عبدالباقی(این نوشته در شماره مرداد ماه ۱۳۹۱ مجله سینما-چشم چاپ گردیده است)بندیک فلیگوفبندیک فلیگوف در سالِ ۱۹۷۴ در بوداپست،...
View Articleتصویر رسائل
من نمیتوانستم نمایشیْ باشمکه پرده را میکشدو با صدای رسا مینویسد:گرگیْ در چشمِ بیابان استنزدیک میشوداز آشپزخانه میگذرد _ و میشنود آب_ سکوتِ دستهایت را شکستو میشنود خورشید_ در محیط پرده...
View Article
More Pages to Explore .....